حرفش رنگ حماسه دارد. این ویژگی فقط متعلق به او نیست، متعلق به تمام نسلی است که همرزم هم بودهاند و در برابر تجاوز دشمن به مبارزه برخاستهاند. متعلق به بزرگمردانی است از تبار عاشق.
خودش وقتی از آنها حرف میزند به نامهای بزرگی اشاره میکند: شهید متوسلیان ، شهید حسین خرازی. شهید باقری، سردار رحیم صفوی ، سردار محسن رضایی و دکتر قالیباف و .... بسیاری دیگر که امروز یا هستند یا در دنیایی دیگر عندربهم یرزقونند.
گروه چریکی، از دامغان تا خرمشهر
ملک محمدی درباره حضورش در خرمشهر در زمان تصرف این شهرمیگوید: با شروع جنگ و حمله حزب بعث به مناطق جنوب با لبیک گفتن به امام(ره) با تشکیل دادن یک گروه چریکی از دامغان روانه جنوب شدیم و در پشت مسجد جامع خرمشهر، که سنگری در آنجا بود، مستقر شدیم.
وی با اشاره به شرایط آن روزهای خرمشهر، میگوید: پشت مسجد جامع خرمشهر مستقر شده بودیم و معمولا برنامههایمان را شبها انجام میدادیم. شب که میشد دوستان ما میرفتند و شبیخون میزدند.
از خیانت بنیصدر تا مشکل عدم انسجام
نماینده دامغان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به مشکلاتی که بر سر راه آنها وجود داشت، میگوید: در آن زمان علاوه بر خود جنگ، مشکلات متعدد دیگری نیز در کشور وجود داشت. اولین مسئله به خیانت بنیصدر مربوط میشد. درآن دوره به علت مسائلی که بنیصدر بوجود آورده بود، یک سری مشکلات ایجاد شده بود.
علاوه بر آن عدم انسجام نیروها نیز یک مسئله مهم بود. سپاه که تازه در حال شکل گرفتن بود و نیروهای بسیج و کمیته هم انسجام لازم را نداشتند. ارتش هم که درگیر یک سری مسائل سیاسی دیگر شده بود. اینها کار را برای ما سخت میکرد.
به لحاظ سلاح و مهمات نیز دچار کمبودهایی بودیم. برای این که بتوانیم در چنین شرایطی به مهمات و سلاح مجهز شویم، چارهای نداشتیم جز این که به نیروهای عراقی شبیخون بزنیم و از این طریق سلاحهای لازم را بدست بیاوریم. در واقع ما با سلاحهای خود دشمن، عرصه را بر آنها تنگ میکردیم.
چشمه آبی که به دادمان رسید
وی در بیان خاطرهای از روزهای تصرف خرمشهر میگوید: علاوه بر گروه ما، گروه دیگری هم با نام فداییان اسلام، به فرماندهی شهید هاشمینژاد در حوالی شهر در نخلستانهای بهمنشیر مستقر شده بودند. ما که به اینها رسیدیم دیدم که تشنگی آنها را از پای درآورده است و قطرهای آب هم آنجا نبود.
لحظهای گذشت و به یکباره صدای سوت خمپارهای به گوشمان رسید و صدا خیلی نزدیک بود و ما بر همین اساس شهادتین را خواندیم و منتظر پرپر شدن دوستانمان بودیم. اما ناگهان این خمپاره روی زمین نمناکی فرود آمد و درست از همانجایی که خمپاره اصابت کرده بود، چشمهای آب پدیدار شد. این یک اتفاق جالب بود و نیروها از همین چشمه آب خنک سیراب شدند.
نقش سپاه و ارتش
وی درباره نقش سپاه و ارتش و سهم هرکدام از این نیروها در پیروزیهای دفاع مقدس و مخصوصاَ آزادی خرمشهر، میگوید: واقعیت این است که سپاه و ارتش هر کدام سهم بسیار مهمی را در این عرصه داشتند.
نمیتوان گفت که یکی از اینها تاثیر زیادی نداشته یا بر عکس. بلکه سپاه و نیروهای مردمی از یک طرف در این پیروزیها موثر بودند و از طرف دیگر در ارتش هم نیروهایی همچون شهید صیاد شیرازی بودند که قهرمانانه در برابر تجاوز دشمن ایستادند و راه را بر این تعدی آشکار طرفهای مقابل بستند.
خط شکن معروف جبههها
این نماینده مجلس به نامهای بزرگی اشاره میکند: شهید متوسلیان ، شهید حسین خرازی، شهید باقری، سردار رحیم صفوی ، سردار محسن رضایی و دکترقالیباف. او میگوید کسانی که امروز قالیباف را در کسوت شهردار می بینندشاید رشادت های او در دفاع مقدس کمتر به یاد آورند. وی ادامه میدهد:«مردی بزرگ که هراسی از آتش و حمله نداشت و هرجا که آتش سنگینتر بود، میشد او را یافت و حکایتهای ناگفته جنگ را در دل خویش نهان دارد، محمدباقر قالیباف است.
وی ادامه میدهد: این مرد آن قدر شجاع و دلیر بود که میتوان سردار اسلام را لقبی واقعی برای او دانست. او سرداری رشید و واقعاَ از نیروهای بسیار شجاع بود. که هرجا آتش دشمن سنگینتر بود، قالیباف میدرخشید.
او جانانه دفاع میکرد و در شکستن خطهای پولادین طلایهدار بود. قالیباف خطشکن معروف جبهه بود و دیگر عزیزان سپاهی و ارتشی ما هم دست کمی از این سردار بزرگ نداشتند. اینها نامشان تا ابد ماندگار است و فداکاریهایشان هیچگاه فراموش نخواهد کرد.
همشهری جمعه